سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به رگهاى دل این آدمى گوشتپاره‏اى آویزان است که شگفت‏تر چیز که در اوست آن است ، و آن دل است زیرا که دل را ماده‏ها بود از حکمت و ضدهایى مخالف آن پس اگر در دل امیدى پدید آید ، طمع آن را خوار گرداند و اگر طمع بر آن هجوم آرد ، حرص آن را تباه سازد ، و اگر نومیدى بر آن دست یابد ، دریغ آن را بکشد ، و اگر خشمش بگیرد بر آشوبد و آرام نپذیرد ، اگر سعادت خرسندى‏اش نصیب شود ، عنان خویشتندارى از دست بدهد ، و اگر ترس به ناگاه او را فرا گیرد ، پرهیزیدن او را مشغول گرداند ، و اگر گشایشى در کارش پدید آید ، غفلت او را برباید ، و اگر مالى به دست آرد ، توانگرى وى را به سرکشى وادارد ، و اگر مصیبتى بدو رسد ناشکیبایى رسوایش کند ، و اگر به درویشى گرفتار شود ، به بلا دچار شود ، و اگر گرسنگى بى طاقتش گرداند ، ناتوانى وى را از پاى بنشاند ، و اگر پر سیر گردد ، پرى شکم زیانش رساند . پس هر تقصیر ، آن را زیان است ، و گذراندن از هر حد موجب تباهى و تاوان . [نهج البلاغه]
نقش بسیج در دفاع مقدس

تصوری که ما از نوع جنگ ها در ذهن داریم مثل دفاع مقدس است. اما این جنگ برای حدود نوزده سال پیش است و در این مدت در دنیا تحولات زیادی در زمینه جنگ به وجود آمده که تاثیرات عمیقی را در فضای بین المللی گذاشته است. در واقع جنگ ها متفاوت شده اند. اکنون جنگ ها را به چهار نسل تقسیم می کنند. نسل سوم همان هشت سال دفاع مقدس ایران است که در حوزه نظامی صورت می گیرد و از سلاح و مهمات معمولی استفاده می شود، اما بعد از آن تحولاتی را شاهد هستیم، به طوری که آمریکا در حمله اول به عراق در سال 1992 از 85 درصد مهمات معمولی و 15 درصد مهمات هوشمند استفاده کرد و در جنگ عراق ، در سال 2003 ، به 15 درصد مهمات معمولی و 85 درصد مهمات هوشمند تبدیل شد. اما در جنگ جدید و نسل چهارم 100 درصد از مهمات هوشمند و تخصصی استفاده می شود. براساس هر نوع کار کرد از نوعی بمب مخصوص استفاده می گردد.
پیش از این نوع جنگ ها، سه عنصر عملیات روانی، فعالیت های اطلاعاتی و تصرف سرزمین ، شاخص پیروزی بود، امادر جنگ های جدید، آمریکایی ها از مفهومی باعنوان تعویض نظام سیاسی برای هدف جنگ استفاده می کنند، یعنی دیگر تصرف خاک هدف نیست و هدف نهایی تغییر نظام سیاسی است. بنابراین ابزار و لوازم جنگی با قدیم فرق کرده است.
لذا اول باید دشمن را کامل بشناسیم و بدانیم که چگونه می خواهد با ما برخورد کند و تاکتیک هایش چیست؟ توجه آمریکا در جنگ به حمله از راه دور و به اصطلاح دور ایستاست؛ به مانند جنگ 33 روزه لبنان و اسرائیل . دشمن در این تاکتیک از فواصل حمله می کند که ما نمی توانیم با آن مقابله مستقیم کنیم و بیشتر تهدیدات «هوا پایه و دریا پایه» است و جنگ « زمین پایه» وجود نخواهد داشت. با توجه به اینکه آمریکا در اطراف، پایگاه و نیرو دارد امکان دسترسی به کل جغرافیا برایش مقدور است. با اهمیت به این موضوع جمهوری اسلامی ایران که یک نظام سیاسی وابسته به مردم است و اداره آن هم به عهده مردم است، وقتی هدف تغییر نظام باشد دشمن با برهم زدن تعادل اداره مردم ، به هدف خود نزدیک می شود و در این چارچوب به دنبال این است که زیرساخت ها و تاسیسات حیاتی و ضرورتی آن را از کار بیندازد و از تاثیر آن بر مردم و نارضایتی های به وجود آمده استفاده کند.
در این حالت جغرافیایی جنگ و جغرافیایی اداره مردم بر هم منطبق می شوند؛ یعنی در همان جا که مردم زندگی می کنند دشمن در حال نابود کردن زیرساخت ها است و ما، هم باید دفاع کنیم و هم به مردم خدمت رسانی کنیم. برخی ها تحلیل می کنند «جنگ لبنان جنگ پل ها» بود زیرا اسرائیل تمام پل های کوچک و بزرگ لبنان را هدف قرار داد تا ارتباطات زمینی مختل شود. پس در این جنگ هدف اول زیرساخت های اداره مردم و هدف نهایی ناممکن کردن اداره مردم است.
یک سرهنگ آمریکایی در مصاحبه ای از چگونگی حمله به ایران و تهران چنین گفته بود که با توجه به تجربیات مختلف در اطراف تهران مستقر می شوند و از طریق هواپیماها زیرساخت ها را می زنند و از طریق عناصر وابسته، در درون مردم نارضایتی به وجود می آورند، یعنی از دو طریق انهدام زیر ساخت ها و عملیات روانی، مردم را می شورانند و آن ها را با دولت روبه رو می کنند. در رویارویی با این نوع تهدیدات باید از تمام امکانات و ظرفیت های دفاعی استفاده کنیم. این جنگ نامتقارن است، زیرا توان نظامی ما و آمریکا برابر نیست و اگر بخواهیم مقابل آن ها بایستیم باید از «دفاع غیرعامل» در کنار دفاع عامل، استفاده و مفهوم دفاع یکپارچه را دنبال کنیم.
در دولت جمهوری اسلامی پدافند غیرعامل به کلیه اقداماتی که بدون استفاده از سلاح در تهدید نظامی باعث کاهش آسیب پذیری و پایداری کشور شود، اطلاق می شود.ما در پدافند غیرعامل در یک مفهوم جدی می خواهیم با کاهش آسیب پذیری و افزایش پایداری، کشور را از تغییر نظام سیاسی به وسیله دشمن حفظ کنیم. در این جهت چهارعنصر وجود دارد که باید آسیب پذیری شان در مقابل دشمن کاهش یابد. حکومت، دولت، مردم و بخش دفاع.
حکومت، یعنی اصل رابطه قدرت اداره و پاسخ گویی به نیازهای مردم و رابطه ای که بین مسئولان، رهبری دولت و اداره کنندگان جامعه با مردم وجود دارد. دولت، یعنی زیرساخت ها مانند بهداشت و درمان، انرژی ، تغذیه اطلاع رسانی، امنیت و ... مردم ، یعنی هدف دشمن و بخش دفاع هم که تعریف وظایف خود را دارد و در حیطه ما نیست.
در واقع برای این اهداف باید چند کار انجام داد. یکی پدافند غیرعامل است که آسیب پذیری در مقابل تهدیدات را کاهش می دهد ؛ دوم، مدیریت بحران ناشی از جنگ یعنی اداره کشور، استان ، شهر ، محله ، دستگاه و سازمان است که این موضوع همان انطباق جغرافیایی جنگ و اداره مردم است و کار بسیار سختی محسوب می شود. به نظر ما راه حل این قضیه به طور منحصر استفاده از ظرفیت های بسیج است. بسیج در واقع مسئول غیرمستقیم اداره کشور در زمان جنگ است و نقش حیاتی خود را نشان می دهد. خوشبختانه جمهوری اسلامی ایران جزء معدود کشورهایی است که بسیج سازماندهی شده دارد . برای اداره در سطح ملی با هماهنگی وزارت کشور و تایید ریاست جمهوری یک ساختار استانی به نام شورای پدافند غیرعامل استان تشکیل شده و مسئولیت این شورا در هر استان بر عهده استاندار است و در کنار آن سپاه و بسیج به عنوان معاون در امور پدافند غیرعامل قرارمی گیرند. 8 کار گروه نیز برای هر شورا پیش بینی شده است . که بسیج با توجه به سازمان خود در همه آنها حضور دارد. کار گروه های تهدیدات ، اطلاعات ، مدیریت بحران ، بهداشت ، درمان و ... تاکنون این شورا در چند استان تشکیل شده و در باقی استان ها در حال پی گیری می باشد، بنابراین اداره استان برعهده استانداری است و او پاسخ گو خواهد بود، اما بسیج در شهرها و دستگاه ها او را کمک خواهد کرد. کار دیگری که انجام داده ایم ابلاغ شورای پدافند غیرعامل در وزارتخانه ها و دستگاه های دولت است که مسئولیت این شورا با وزیر مربوطه است و بسیج در آن به طور رسمی وظایفی را برعهده دارد. اولین کار این شورا تهدیدشناسی یا دشمن شناسی تخصصی است. تهدیدات در هر حوزه ای وجود دارد و باید به آن توجه کرد. در هر سازمانی گروهی باید آسیب ها و تهدیدات احتمالی را مورد شناسایی قراردهد و این گروه باید از متخصصان باشد. دومین کار، مشارکت در شورای پدافند غیرعامل است، یعنی بسیج باید به میدان بیاید و مشارکت کند. سومین کار، مدیریت در شرایط بحران است، یعنی دستگاه و سازمان باید در شرایط جنگ اداره شود. آن چیزی که می تواند مردم را آرام کند، ارتباط رهبری با مردم از طریق صدا و سیما است و باید آسیب پذیری این سازمان در مسائل فنی کاهش یابد. بخش ها و وزارتخانه های دیگر نیز باید این چنین آمادگی پیدا کنند و متخصصان بسیجی بتوانند جایگزین افرادی شوند و کار را ادامه دهند و این نیاز به دستور ندارد و بسیج خود جوش عمل می کند.
فرهنگ سازی، آموزش و اطلاع رسانی چهارمین کاری است که باید انجام شود. البته بخش آموزش آحاد مردم برعهده صدا و سیما، آموزش عالی ، آموزش و پرورش و سازمان های مرتبط است. پنجمین کار هم کمک به برقراری امنیت و حفاظت اطلاعات است. این موضوع در سطح شهرها به طور ذاتی برعهده نیروی انتظامی و دستگاه های مربوطه است و این مسئولیت در وزارتخانه ها و دستگاه های دولت برعهده حراست می باشد، اما بسیج باید کمک کند. یکی از مواردی که دشمن روی آن توجه ویژه ای دارد استفاده از ستون پنجم و افراد نفوذی است و بسیج باید هوشیار باشد و در صورت تخریب بخشی از ساختمان به سرعت کنترل را دست گرفته و از ورود افراد غیر به ساختمان جلو گیری کند.
مفهوم دیگری که ما در پدافند غیرعامل دنبال می کنیم« دفاع غیر نظامی» است. قبل از انقلاب یک سازمان با همین عنوان وجود داشت که بعد از انقلاب ، در بسیج مستضعفین ادغام شد و نیروی مقاومت بسیج علاوه برجذب ، سازماندهی و بکارگیری نیروهای مردمی مسئولیت دفاع غیرنظامی را هم برعهده گرفت.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمدعلی رازدان 89/7/23:: 2:17 عصر     |     () نظر